او دیگر باز نمی گردد ( در سوگ کفش هایی بی روح)

ساخت وبلاگ
هر ساعت که می گذرد شن های ساعت با همان سرعت مسخره همیشگی خود بر روی تله خاکی به اندازه 24 سال از عمر می ریزند و سنگین تر می شوند. باری که چشم بگشاییم سال بر سالی دیگر تل انبار شده و ما هنوز مبهوت گذر زمان از دریچه افکار محدود خود هستیم. محدوده افکار ما روند توابع صعودی را همیشه طی نمی کند. برخی اوقات همانند توابع نمایی، دریچه ما به کرانه ی صحرایی وسیع می شود؛ برخی اوقات سینوس و کسینوس های زندگی توابع دید ما را بزرگ و کوچک می کند و ما در اندوه این تغییرات در خود فرو رفته یا خود را غرق در دنیا می کنیم؛ آن دیگر به ما بستگی دارد. سخت بر می آشوبیم که این چه روزگار گربه صفتی است و جواب ما را اینگونه می دهد چون دریچه ما در سراشیبی سقوط در حال لیز خوردن است و ما به اقتضای شخصیت خود و حال او دیگر باز نمی گردد ( در سوگ کفش هایی بی روح)...ادامه مطلب
ما را در سایت او دیگر باز نمی گردد ( در سوگ کفش هایی بی روح) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hsmabiri بازدید : 62 تاريخ : جمعه 10 آذر 1396 ساعت: 19:53

مسئله ای که این روزها ذهنم را درگیر کرده ، ادامه ی تحصیل در رشته سیاست گذاری بوده است. به همین دلیل مدتی مطالعه ام را به موضوع سیاست گذاری اختصاص دادم و با اولین موضوعی که مواجه شدم نبود نیاز به سیاست گذاری در حوزه های مختلف بود.شاید عجیب باشد که کلمات شروع کننده برای کتابی در حوزه سیاست گذاری، دعوت او دیگر باز نمی گردد ( در سوگ کفش هایی بی روح)...ادامه مطلب
ما را در سایت او دیگر باز نمی گردد ( در سوگ کفش هایی بی روح) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hsmabiri بازدید : 76 تاريخ : يکشنبه 18 تير 1396 ساعت: 3:26

در بحبوحه ی جنگ جهانی دوم، ملت بریتانیا حتی در هنگام سرگرمی و رقص و آواز های خود با ماسک های شیمیایی دیده می شدند با اینکه هیتلر حتی یک مرتبه به آن ها حمله شیمیایی نکرده بود. سلاح هیتلر بمب های غول پیکر برای ایجاد رعب و وحشت بود.  در سال 1940 اما حملات هیتلر از لندن به شهر های دیگر منتقل شد و اولین او دیگر باز نمی گردد ( در سوگ کفش هایی بی روح)...ادامه مطلب
ما را در سایت او دیگر باز نمی گردد ( در سوگ کفش هایی بی روح) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hsmabiri بازدید : 67 تاريخ : يکشنبه 18 تير 1396 ساعت: 3:26

روزها می گذرد و ما از کنار دیوارهای بسیاری با احساسات متفاوتی می گذریم. برخی اوقات محیط توجه ما را جلب می کند و برخی اوقات سر در گریبان خود و بی توجه به اطراف از کنار تمام اتفاقات ریز و درشت می گذریم. صبح ها کوک ناکوک زنگ موبایل را می شنویم و با صدای گوش خراشش یادمان می آید که دیگر فرصت لذت بردن از او دیگر باز نمی گردد ( در سوگ کفش هایی بی روح)...ادامه مطلب
ما را در سایت او دیگر باز نمی گردد ( در سوگ کفش هایی بی روح) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hsmabiri بازدید : 66 تاريخ : يکشنبه 18 تير 1396 ساعت: 3:26

به نام خدایی که همین نزدیکی استچندین شب پیش که خبری ناامید کننده بدستم رسید و ناگزیر از اشتباه خود چاره ای جز افسوس و حسرت خوردن برایم باقی نمانده بود، ( البته درسی خوبی نصیبم گشت) برای کمی دور از این فضا، تصمیم گرفتیم ماشین را برداشته و به جایی دور از انسان ها، که در تهران کمتر می توان پیدا کرد، بر او دیگر باز نمی گردد ( در سوگ کفش هایی بی روح)...ادامه مطلب
ما را در سایت او دیگر باز نمی گردد ( در سوگ کفش هایی بی روح) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hsmabiri بازدید : 53 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 1:44